آرشا آرشا ، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

آزی و نی نی

سلام عزیزم

سلام عزیزم. خوبی؟ پیش خدا جون معلوم که خیلی خوش میگذره دوست نداری بیای پیش مامانی. بابایی با عمو آرش رفته دریا من اومدم یکمی بابایی نیست باهات درد دل کنم عزیزم. خیلی کارای شکت به م گره خورده امیدوارم که تو برای مامانی دعا کنی تا همه چیز خوب شده. دوست دارم زندگی من. منو بابایی منتظرتیممممممممممممممممممممم . بوووووووووووووووووووووووووووووووس زندگی من چیزایی ک برایت خریدم  رو عکساش رو میذارم تا ببینی مامانی خیلی دلش میخواد که شما تشریف بیارید. ...
13 خرداد 1391

سلام

سلام زندگییییییییییییییییییییی مامانی. خوبی عزیزم؟ مامان برای تو بمیره که خیلی کار دارم و فرصت نمیکنم عزیزم برات بنویسم. روز مادر و روز زن 2هفته پیش بود. بابایی ازم پرسید چی نیاز دارم که برام کادو بگیره. منم یک مودم وایرلس برای شرکت گفتم بگیره که خیلی نیاز داشتم. بابایی هم آخرین ورژن رو خرید عزیزم هر روز میام شرکت و کلی کار سرم ریخته و من دارم شرایط رو آماده میکنم که شما در بهترین شرایط به دنیا بیای و مامانی هم اگه یکماه هم شرکت نیومد خیالش راحت باش و بعد از یکماه دو تایی میایم شرکت. مامانی یک اتاق رو برای شما میخواد آماده کنه که جلوی چشم مامانی بزرگ بشی زندگی من. دوستتتتتتتتتتتتت داریم و با بابایی منتظرتیمممممممممممممممممممم ...
1 خرداد 1391

مامانی رفتیم تولد

سلام زندگی مامانی. خوبی عزیزم؟ پیش خدا جون خوش میگذره؟ دیروز با خاله ها رفتیم تولد پسر دختر عمومامانی . خیلی خوش گذشت عزیزم. فقط خانمها رفتیم کاسپین براش جشن گرفتیم . عالی بود عشقم. کی بشه مامانی جشنای از این بهترو برات بگیره عزیزم. دیروز هم این پسر خاله عمرانت کلی شیطونی کرد. تازه از باشگاه برگشتم. بابایی  داره هری پاتر  نگاه میکنه. من عاشقققققققققققققققققققققققق تو و باباییتم. بیا عزیزم . مردم از انتظاررررررررررررررررررررررَررررررر . بوسسسسسسسسسسسس. دوست داریم. ...
14 ارديبهشت 1391

مامانی شنبه کلی مهمون داشت

سلام عزززززززززززززییییییییییییییییییییزززززززززززززززززززززززززززز نازم. خوبی نازنینم؟ عزیزم از امروز رسما من و خاله درناز رفتیم شرکت دید.ولی هنوز تکمیل نیست. عزیزم شنبه دختر عموهای مامانی با زن عمو مامانی (عمو نادر)  به اتفاق خاله ها و مامان میتی خونه ما بودن. عزیزم خیلی خوش گذشت. جات خیلی خالی بود. بچه هاشون کلی شیطونیکردن از همشون شیطونتر هم پسر خاله عمرانت بود. عزیزم من دارم اینو برات مینویسم بابایی داره کارتون نگاه میکنه از  شبکه پرشین تون. دلم براتتتتتتتتتتتتتت یه ذره شده . دلم شده اندازه سوراخ جوراب مورچه . پیش خدا جون هستی برای مامانی دعا کن . دوست دارمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم ...
11 ارديبهشت 1391

آرزوی من

عاقبت در یک شب از شبهای دور کودک من پا به دنیا می نهد آن زمان بر من خدای مهربان نام شور انگیز مادر می نهد ف رزندم خیلیییییییییییییییییییییییییییییییی منتظرتمممممممممممممممممممممممممممم . دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم ...
29 فروردين 1391

از دست دادن نی نی عزیزم

سلام عزیز مامانی. نمیدونم خدا چرا نخواست که بیای پیش مامانی . من جقدر زود خوشحالیم تموم شد. ولی من و بابایی مهربون منتظرتیم. تا هر وقت خدا جون مصلحت دونست بهترین رو به ما بده. عاشقتم زندگی من.
28 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آزی و نی نی می باشد