آرشا آرشا ، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

آزی و نی نی

تقدیم به همسر عزیزم

همسر عزیزم خداوند تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمیشود تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد با پای شکسته هم می توان سراغش رفت تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد تنها کسی است که وقتی همه رفتند:میماند وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد نه با تنبیه کردن... خدا را برایت آرزو دارم.. ...
3 ارديبهشت 1392

پایان هفته 34 ام

سلاممممم به پسر گل  دردانه خودم .آرشا عزیز و قدرتمندم.     آرشا عزیزم خدا رو هزاران بار شاکرم که هفته 34ام هم به خوبی و خوشی گذشت. خدا رو شکر حال مامان میتی هم بهتره و جواب پاتولوژی هم اوکی بود و من یک نفس راحت کشیدم پسر گلم. جمعه با بابایی رفتیم لاهیجان. برای  همکاران مامی  که در تهران ساکن هستن کلوچه خریدیم و فرستادیم. رفتیم مرکز خرید نادری. وای آرشا جونم یک شیرینی های خوشمزه ای داشت که من و بابایی نخوردیم به خاطر دیابت بارداری مامی . که خدای ناکرده شما اذیت نشی. ولی کلوچه سنتی و کوکی خریدم و هر دو رو مامی خورد تا آرشا لذتشو ببره. آرشا جونم امروز دیگ...
1 ارديبهشت 1392

پایان هفته 33

سلاممممممممممم به آرشا عزیزممممممممممممممم . قلب من همه زندگی من. آرشا جونم خیلی هفته 33 طولانی و سخت گذشت. حال مامان میتی اصلا" خوب نیست و من خیلی نگرانم. باباعلی همراه با مامان گلی و پدربزرگ رفتن خواستگاری برای عمو آرش که من و تو دو روز رفتیم خونه مامان میتی موندیم عزیزم. دوستتت دارم. منتظرتیم که این 5هفته هم بگذره و زود  بیای توی بغل مامی و بابا علی جون .   ...
26 فروردين 1392

پایان هفته 32

سلام زندگی من آرشا گلم. خدا رو هزار مرتبه شکر می کنم که هفته 32 هم به خوبی تمام شد. عزیزم آخر هفته مامان میتی مریض شد و ما هر روز بیمارستان بودیم و تو حسابی پسر خوبی بودی که من و خستگیهای منو تحمل می کردی. عزیزم خیلی برای مامان میتی نگرانم . اگه پدرت نبود و دلگرمیهاش نبودن نمیتونستم تحمل کنم. دعا کن زودی حال مامان میتی خوب شه. دوستتتتتتتتت داریممممممممممممممممممم و منتظریم که این چند هفته هم بسلامتی بگذره.بوس
20 فروردين 1392

پایان هفته 30 ام (سال نو نفسم آرشا مبارک)

سلامممممممممممم پسر گل مامی آزاده و بابا علی. عزیزم سال نو مبارک. انشالله سال دیگه کنار ما روی سفره هفت سین کوچکمون میشینی  و لحظه تحویل سال رو جشن می گیریم.   عزیز دلم خدا رو شکر هفته 30 ام هم تموم شد. توی این هفته به خاطر تعطیلات نوروز بابایی همش پیش ما بود. روز اول عید بعد از تحویل سال رفتیم خونه مامان گلی. روز بعدشم رفتیم خونه مادربزرگ بابا علی جون. مامان میتی تهرانه. هنوزخونه مامان میتی نرفتیم. عزیزم فردا تعطیلات بابایی تموم میشه و بابا علی جون باید بره اداره. من و شما هم باید بریم یک سری به شرکت بزنیم و تا اداره آبفا هم بریم. مثل همیشه پسر خوبی باش و محکم به مامان آزی بچسب. ...
11 فروردين 1392

پایان هفته 31 ام

سلاممممممممممممم آرشااااااااااااااااااااااا قلبمممممممممممممممممممممم . یکدانههههههههههههههه من. قلبتپندهههههههههههههههه و همه زندگیمممممممممممممممممممممممممممممم. عزیزم خدا رو شکر هفته31ام هم تموم شد. توی این هفته کلی عید دیدنی رفتیم.   خیلی خوش گذشت. مهمونم داشتیم  عسل مامانننننننننننننننن. ولی خیلی آخر هفته بدی داشتم که اون رو در پیغام خصوصی برات مینویسمممممممممممممم. عزیزم دیروز یعنی 10 فروردین 92 من و شما و خاله لیلی و سمی و مامان میتی رفتیم برات کلی خرید کردیممممممممممممممممممممممممم. انشاللههههه به وقتش به سلامتی ازش استفاده می کنی  پسری من. آرشا ج...
11 فروردين 1392

خوش اومدی نفس من

سلام عزیزم. خوش اومدی عشقمممممممممممم. به زندگیم نفس بخشیدی گل زیبای من . امروز که اینو برات مینویسم  6 هفته و 1 روزه ته نفسم. عزیزم 4 مهر ساعت 6:15 بی بی چک مثبت شدددددددددد عزیزم اگه این مطالب رو دارم دیر مینویسم به خاطر اینه که از وقتی شما تشریف آوردین توی دل مامانی آقای دکتر ببه مامانی گفته استراحت کنم و پشت لپ تاپ نشستن خیلی برام سخته کمرم به شدت درد میگیره . ولی در عوض همه خاطرات روزهای با هم بودن مون را   توی دفترم دارم یاداشت میکنم و برات حفظش میکنم تا وقتی که بدنیا اومدی و بزرگ شدی بخونیش عزیز مادر. ساعت 10 صبح رفتم دکتر برام آزمایش نوشت عزیزمادر. رفتم آزمایشگاه مهر از دادم اینم جوابش عزیز دلم فعلا تا وق...
18 مهر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آزی و نی نی می باشد