این لباسها رو خاله لیلی خریده برای شما
روزهای سخت
خدارو شکر - سونو 3ام
سلام عزیز دلم . خوبی؟ امروز روز مهمیهههههههههه برای من .چون میریم سونو و میبینمت وجنسیت شما رو فهمیدم . عزیزم صبح ساعت 8 بیدار شدم. بعد خودن صبحونه اماده شدیم و رفتیم شرکت. تا ساعت 2 شرکت بودیم. نهارفتیم خونه مامان میتی. ساعت 3و نیم اومدیم خونه . طرفای ساعت 4:20 بود که بابا زنگ زد که آماده شم باهم بریم سون چون ساعت 5 وقت سونو داشتیم. درست ساعت 5 سونوگرافی بودیم . ولیش عزیزم تا نوبت ما شد ساعت 7 غروب بود. من و بابائی دو تائی رفتیم توی اتاق و بابائی هم شما رو دید و هم صدای قلب مهربونت رو شنید. خیلی لحظه های زیبائی بود عزیز دلم. خدا رو شکر همه چیز خوب بود و شما کلی شیطونی می کردید. بالاخره دکتر بعد...
نویسنده :
مامان نی نی
22:40
بابایی رفته ماموریت
سلام عزیزم . . خوبی گلم؟ مامانی هر روز داری بزرگتر میشی ماشاالله . بزنم به تخته و من سنگین تر شدم . بابایی رفته زنجان ماموریت و شبها خاله درناز و دایی محمد میان پیشم میمونن. راستی دیشب عمرانی هم اومده بود. عزیزم فردا بابایی بر می گرده. خودت رو سفت به من بچسبون و حسابی از خودت پذیرایی کن تا بزرگ و تپلی بشییییییییی و با فرشته های مهربون بازی کن دوست دارم.بوسسسسسسسسسسس گندهههههههه ...
نویسنده :
مامان نی نی
17:16