آرشا آرشا ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

آزی و نی نی

نی نی دوم اومده خوش اومده

1393/10/27 11:38
نویسنده : مامان نی نی
373 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیزان از جان شیرینترم پسرکم آرشا و دخی طلا مامان

مطالب رو دارم از اولین روزی که بی بی چک مثبت شد تا روزی که جنسیت نی نی مشخص شد رو باهم مینویسم.

با شروع پاییز سال نودو سه احساس ضعف شدید میکردم و همش خسته بودم. یک حسی به من میگفت که باردارم. درست روز 13 مهر ماه که عید سعید قربان بود بی بی چک گذاشتم و جواب مثبت شد. ولی چون از زمان پریود سه روز جلوتر بود به کسی چیزی نگفتم .به باباتون گفتم یک بی بی چک بخره گفت چیه بازم فکر بیخود میکنی. مثل همیشه به من توجه نکرد ولی بی بی چک رو خرید. روز 15 مهر ماه مثبت شد که من براش اس زدم که دیدی من درست میگم. البته قبل ازاینکه بی بی چک اول رو بزارم بهش گفته بودم که منو مسخره کرده بود..

بالاخره 16 رفتم آزمایش دادم و جواب آزمایش مثبت شد. درست از 12 مهر یادمه که ویارم شروع شد. هر روز صبح بیحال بودم. الهی برای آرشا بمیرم صبح پامیشدم بهش شیر میدادم ترو خشکش میکردم دوباره میرفتم روی تخت دراز میکشیدم. بچه ام منو نگاه می کرد این مامان من شیر زنی بود چرا اینقدر تنبل شده. یکی از کارایی که آرشا میکرد ادا بالا آوردن منو توی صبح در میاورد. که خیلی خنده داربود.

اولین سونو  و اولین دیدار ما ششم آبان بود. که دکتر زمان زایمان رو 30 خرداد 94 داد. و گفت هیچ مشکلی نیست و قلب کوچولوت داره میتپه. خدا رو شکر

متاسفانه من دو بار پشت هم سرما خوردم.

مشکلات کاری و مالی هم غوز بالا غوز شدن.

هر روز آرشا رو میبرم خونه مامان میتی .

دومین بار که سرماخوردیم یک هفته رفتیم خونه میتی موندیم که خیلی خوب بود استراحت کردیم.

از طرفی دیابت بارداری هم  منو اذیت میکنه.از روز اول رژیم گرفتم .17 آذر ماه رفتیم سونو nt که هزار الله اکبر همه چیز خوب بود و این دومین دیدار منو شماست .

عزیزم خانم دکتر گفت بهت قول نمیدم 90 درصد دختر ه  . من واقعیتش سلامتی شما برای من از جنسیت مهمتر بود که خدا رو شکر سلامت بودی.

چون الان سی و پنج سالمه دکتر گفت برای اینکه از سلامتی جنین مطلع بشین و خدای ناکرده مشکلی نباشه برید آمینو سنتز .

آمینو سنتز خیلی برای ما استرس آور بود. 3وم دی برای مشاوره رفتیم . که دکتر دلایلی آورد که من و پدرت برای اینکه خیالمون راحت باشه قبول کردیم که انجام بدیم.

وقت آمینوسنتز 9ام دیماه روز سه شنبه ساعت  دوازده  ظهر بود. عزیزم وای اگه بدونی این دکتر بی وجدان چقدر ما رو معطل کرد. ساعت سه ونیم نوبت من شد. از زمانی که آمپول رو گذاشت روی پوستم تا اینکه از کیسه آب مایه آمینو رو کشید بیرون فقط برای سلامتیت صلوات می فرستادم. خدا رو شکر به خیر گذشت.

بعد از تموم شدن کار خانم دکتر گفت چه آب خوشرنگی توی کیسه آب نی نی ات هست. تو دلم گفتم نی نی من خوشگلهههههههههههه. دکتر گفت احتمالا دختر پاهاشو بسته سخته تشخیص دادن. فدای نی نی با حجب و حیا خودم برم. ولی گفت پشت جفت خون آبه میبینم. خونریزی نداری که این منو خیلی ناراحت کرد. 

عزیزم جواب آمینو اومد و خدا رو شکر مشکلی نیست.

سونو سوم تاریخش 20 دیماه بود . تا بیستم جواب آمینو نیومده بود . دیگه امروز مشخص شد. شما دخی طلا هستین.

جواب آمینو 25 ام دیماه اومد . عزیزم حرکتت رو از هفته 17 احساس میکنم. عشق من

دخترم الان 22هفته و چهار روزه ته . شما دختر خوب و قوی هستی. انشاالله که همیشه قوی باشی دختر دردانه عزیزتر از جانم.

اینم تو و آرشا جونی.

عاشقانه دوستتان دارم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آزی و نی نی می باشد