آرشا آرشا ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

آزی و نی نی

هوراااااااااااااااااااااااا پسرم یک ساله شدهههههههههههه خداجون ممنونم

سلام به تاج سرم قند و عسلم. نفس بالنده من . آرشا جونی تولدت مبارک با عشق پسرکم 5 خرداد خدا ی مهربون بهترین و عزیزترین چیزی که میتونست به یک زن هدیه کنه به من هدیه کرد و من با آمدن تو مادر شدم. از خدا ممنونم که با آمدن تو دلواپسیهایم را بیشتر کرد. پسرکم خدا وند جهان را به عشق کسی آفرید و من امروز به عشق تو تنها پسرم روزگار را سپری میکنم. پسرکم یادت باشد هیچ روزی کسی پیدا نخواهد شد بیشتر از من و پدرت دوستت داشته باشد و خیر خواه تو باشد. قلب تپنده من مطمئن هستم هر روز که بزرگتر میشوی سخت گیریهای من برای تو شبیه کابوس میشو د.ولی من میدانم وقتی پسر بالغی شدی از اینکه برات گاهی عرصه را تنگ کردم حتما خوشحال میشوی چون میدانی من ...
12 خرداد 1393

ماهگرد یازدهم

پسرکممممممممم سلام.زیبا روی مهربانم. قلب تپنده من آرشا عزیزم ماه یازدم از 5 فروردین 93 شروع شد و شما ایام عید را در دو ماه از زندگیت تجربه کردی . در این ماه خاطرات خوبی داشتیم . عزیزم بهار زمستونی زیبایی داشتی چون برف زیبای شهر ما رشت را سفید کرد. انشاللههههه بخت و اقالت سفید باشه پسرکم. یازدهم فروردین جشن دندونی برات برگزار کردم با تم دندون و غیرهههههههههه متاسفانه خانواده پدرت شرکت نکردن نمیدونم چراااااااااااااااااا؟ خیلی خوش گذشت. اولین سیزده بدر رفتیم هشتپررررررررررر . وای که چقدر برگشتنی شما گریه کردی. پسرکم توی این ماه دیگه مبل رو میگیری بر...
15 ارديبهشت 1393

خاطرات ماه دهم(عیدت مبارک)

سلام به زمباترین فرشته زمینی آرشا نفسممممممم. پسرخوشگلم ماهگرد دهمت و فصل بهار با هم از راه رسیدن و من هر روز با تو شاد و خوشبختم. پسرکم آخر سال همیشه من کارهام زیاده و فرصت نشد که من وبلاگت رو زود آپدیت کنم.عزیزم این ماه بالاخره مامی تنبلت بردت آتلیه و عکسهای شیک ازت گرفتیم. نفسم ماه اسفند حال مامی اصلا خوب نبود و  سرما خوردگی من یکماه طول کشید . متاسفانه شما هم از من گرفتی که تا چشم درد این سرماخوردگی پیش رفت . چشمای خوشگلت رو صبحها نمیتونستی وا کنی. برات با آب ولرم میشستم. مکافاتی بود برای من ریختن قطره توی چشمهای قشنگتتتتتتتتتتت. البته من هم از شما چشم درد گرفتم و درست روز عید چشم درد هر دو ما خوب شد. عزیزم روز اول عید رفتی...
15 ارديبهشت 1393

پسرم نه ما هه شدی(مرواریدت مبارک)

آرشا من سلامممم. نفس من عاشقتممممممممممممم. آرشا جونم ماه نهم ماهی با اتفاقات جالب بود . عزیزم درست روز 15 بهمن بود که تیزی روی دندونت رو احساس کردم. ولی به کسی چیزی نگفتم . تا قشنگ در اومد. روز24 بهمن آش دندونی شاه پسر مو تاج سرمو درستیدم. عکساش رو سیو کردم عزیزم. انشااااللههه ایام عید دندونی میگیریم. عزیزم روز 17 بهمن تولد مامی بود که بابا برام یک عطر 100 میل خرید.شام هم مهمون من رفتیم بیرون پیتزا خوردیم. دردانه جان 18بهمن رفتیم تولد نوه دایی بابا، رادمهر کوچولووووو. آرشا جونم نزدیک عیده و مامی کلی کار داره. عزیزم 4 اسفند تولد بابا جون بود که اینبارم تقلب کردم ماهگردت رو با تولد بابا گرفتم. برای بابا یک هندزفری خریدم. این ما...
18 اسفند 1392

پسرکم هشت ماهه شده

سلام قندکم. هر روز داری شیرینتر میشییییییییییییییییییییییییییییییی عشق منی. برات بمیرممممممممممممم. تویی آرشا کو چولو .شاه کوچولوووووووووو. توئی پسر کوچولو عشقم دو روز مونده بود که هشت ماهت تموم شه کلمه بابا رو از صبح شروع کردی به گفتن. قربون اون بابا گفتنت برم عشقم. در این ماه پسر خوبی بودی عزیزم . ساعت خوابت رو تنظیم کردیم رو ساعت نه شب. راحت واسه خودت میخوابی. این ماه یک شب عمه افسانه و شوهرش و پسراش -عمو آرش ، مامان گلی ، پدربزرگ محمد- و پسر دائی بابا آقا بابک  اومدن خونه ما و مامانی کلی زحمت کشید انشالهههه که خوششون اومده باشه. و شما درآن شب بسیار با ادب بودی. آرشا بوس بو...
7 بهمن 1392

آرشا هفت ماهه مامی

سلام به عزیزترینم آرشا خوشگل مامی. پسر خوشگلم الان 7 ماهت شده. هر روز داری کنجکاو تر میشه. گل پسرم خیلی تنبله همش با روروئکت میخوای راه بری اصلا دوست نداری کمی خودت 4 دست و پ بری تا منو بابایی لذت ببریم. عزیزم اولین یلدات مبارکککککککککککککککک   عزیزم همه خونه مامان میتی بودیم. برات جشن گرفتم و کیک انار برات خریدم باسلوق هندونه درست کردم. همچین مامان هنرمندیم منننننننننننننننننننن فدای چشمات بشم عکس گرفتیم ازت هوار تا که همه رو برای پسرکم سیو کردم. لباس هندونه ایت رو پوشوندمت . خاله درناز  برات کلاه درست کرده بود که گذاشتی سرت شدی پادشاه هندونه  ها. توی این ماه یک روز رفتیم خونه مادر بزرگ بابایی. روروئکتم بردی...
22 دی 1392

آرشا 6 ماهه من

سلام عشقممممممممممممممممم.قلبمی . تمام روزها و ساعتهایی رو که با تو میگذرونم هر لحظه بیشتر عاشق میشم . عاشق مردی هستم که در وجودم با خونم پرورشش دادم. در ابتداماه ششم شما اسهال ناشی از حساسیت داشتی که بالاخره شیر بیومیل سوی بهت ساخت و خدا رو شکر شما بهتر شدین. قلبم ماه ششم هم با زدن واکسننننننننننن تموم شد عزیزم. چقدر این واکسن اذییتتت کرد. شبش تا صبح نخوابیدی میگفتم آرشایی جونم چرا گریه میکنی میگفتی بووهههههههههههه. بمیر برات نفسم. عزیزم توی این ماه که مصادف بود با ماه محرم چند روزی تعطیل بود. روز تاسوعا رفتیم خونه مامان گلی عمو آرش و دو تا از پسر عموهای پدرت اومده بودن رشت و شما کلی پسر ...
12 آذر 1392

آرشا 5 ماهه من

سلام به پسرک عزیزتر از جانم آرشای عزیزم ماهه 5ام هم به لطف خدا تموم شد. آخرای ماه 5ام خوب وبد بود خوبیش به مسافرتی بود که با هم رفتیم تهران خونه خاله و خیلی خوش گذشت با همه گریه های توی راه که همش گریه میکردیییییییییییییییییی رفتیم تهران برات لباس و صندلی ماشین خریدیم. عزیزم از 1آبان تا امروز که 18 آبان هستش دردانه من اسهال داره و من نگران و خسته هستم. این آلرژی لعنتی خیلی داره پسرکمو اذیت میکنه. منو پدرت داریم با توصیه دکترها شیرهای مختلف رو روت امتحان میکنیم. بماند که با چه بدبختی شیر خشکت رو گیر میاریم. عزیزم این روزها ایران در اوج تحریمه. خدا به داد کم درآمدها برسه. که خ...
18 آبان 1392

خاطرات پسرکم در ماه سوم و چهارم

سلام به عزیز ترین، شیرین ترینننننننننننن موجود روی زمین پسرم آرشا که قلبم به عشقش میتپد مامی بدی نیستم عزیزم به خدا تمام وقتم دارم شما رو ترو خشک میکنم وگرنه زود به زود وبلاگت رو آپ میکردم.   عزیز دلم ماهگرد سه ماهگیت رو گرفتیم. پسرک خوشکلم اولی بیماری رودرست روز 8 شهریور تجربه کردی و کمی سرما خوردی که خدا رو شکر حالت زود خوب شد. عزیزم اول 31 شهریور رفتیم تولد آرشین جون دختر دختر عمو مامی . پسرکم حسابی گریه کرد و من اصلا از تولد چیزی نفهمیدم. آرشا گلممممممممممممممم بوف شد بالاخره روز 12 شهریور در کلینیک پاستور دکتر گلباغی شما رو ختنه کردن. خدا رو شکر پسرم فقط برای بار اول داشتی جیش میکردی کلی گریه کرد و در کل همه چیز اوکی بود....
16 مهر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آزی و نی نی می باشد